استجابت
ـ آنگاه که جبرئیل (علیه السلام) مناسک حج را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) میآموخت، چون به عرفه رسید به او گفت : «عرفت؟» یعنی «یاد گرفتی؟» و او پاسخ داد آری. لذا به این نام خوانده شد.
ـ وجه دیگر اینکه مردم از این جایگاه و در این سرزمین به گناه خود اعتراف می کنند.
ـ بعضی دیگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد ؛ چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
حضرت آدم (علیه السلام) در عرفات
مطابق روایتی از امام صادق (علیه السلام) ، وقتی جد اعلای ما حضرت آدم (علیه السلام) از باغ بهشتی به زمین فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجده بود. جبرئیل (علیه السلام) ، فرود آمد و پرسید:
ـ چرا می گریی، ای آدم؟
ـ چرا نگریم در حالیکه از جوار خداوند به این دنیا فرود آمده ام؟
ـ به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه ؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحرای عرفات شد. جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن و لبیک گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسید، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
سبحانک اللهم و بحمدک
لا اله الا انت
علمت و ظلمت نفسی
واعترفت بذنبی
اغفر لی انک انت الغفور الرحیم
یعنی:
جز تو خدایی نیست
کار بدی کردم و بر خود ظلم نمودم
اینک به گناه خود اعتراف میکنم
مرا ببخش که تو بخشنده و مهربانی.
حضرت آدم (علیه السلام) تا غروب آفتاب همچنان دعا میکرد و با تضرع اشک میریخت. وقتی که آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت… تا اینکه سرانجام بخشیده شد …
حضرت ابراهیم (علیه السلام) در عرفات
جبرئیل (علیه السلام) در صحرای عرفات، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) آموخت و حضرت ابراهیم (علیه السلام) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).
پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) در عرفات
دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام، کلاس صحرایی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بود و بنا به گفته برخی مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد و پیغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماع عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
… ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این مکان ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی می شود. به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست به صاحبش برگرداند.
ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام ، حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنها امانتهای الهی در دست شما هستند و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
… من در میان شما دو چیز به یادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به رضایت به دست آورده باشد…