"شهید سید محمد شاه عالمی"
?به وقت اعزام بازوبندش را به بازوی راستش بست. در آن دعایی بود که مانع اصابت تیر میشد. خودش به آن «تیربند» می گفت.
او رفت و پس از مدتی خبر مفقودیتش را به ما دادند.
?پنج سال بعد بقایای پیکرش در تفحص به دست آمد. از او جز چند پاره استخوان چیزی باقی نمانده بود. ولی بازوی راست و بازوبند و آستین اور کتش سالم
همرزمش پس از سالها اسارت به وطن برگشت و برایمان خبر آورد.
?- به محاصره افتادیم. عده ای به شهادت رسیدند و تعدادی هم اسیر شدند که من یکی از آنها بودم. دیدم که دشمن ۱۱ تیر خلاص به سیدمحمد شلیک کرد. ولی او هنوز زنده بود. عراقیها وقتی دیدند تیر به او کارگر نیست، با ۴۰ شهید دیگر زنده به گورش کردند.
?پدرش هم قصه ای شبیه به او داشت. او هم در جوانی جزء مخالفان حکومت رضاخان بود و از جمله مبارزانی بود که در قیام مسجد گوهرشاد شرکت داشت.
?عوامل حکومت میدانستند او «تیربند» به همراه دارد. برای همین موفق به دستگیری اش نمی شدند. تا اینکه فهمیدند سید حیدر در ماه مبارک رمضان به وقت افطار بازوبند را از خود جدا می کند. لذا کمین کردند و به وقت افطار، هنگامی که رفته بود پشت بام تا اذان بگوید به خانه اش هجوم برده و دستگیرش کردند و به زنجان تبعید شد
?بعداز چندسال خبر مرگش را آوردند بی آنکه جسدش را تحویل دهند مزار او هنوز بینام و نشان است.
“شهید سید محمد شاه عالمی”
✍️راوی:همسر شهید