آسید مجتبی رهبرراهم مجذوب خود می کند
همه ما می دانیم: افرادی که از نوعی برجستگی سیاسی و یا اجتماعی و علمی برخوردار بودند، بدون دلیل به این جایگاه نرسیده اند. غالب ایشان انسانهایی فرهیخته و با همت بلند بودند که توانستند قله های موفقیت را یکی پس از دیگری فتح کنند.
اگرچه در هر میدانی از میادین، شخصیتی رشد کرده و به نبوغ رسیده است ولی در این میان،اگر بخواهیم یکی از مهمترین و بابرکت ترین و برجسته ترین شخصیت های نبرد و مبارزه اسلامی قبل از انقلاب را نام ببریم باید از شهید نواب صفوی یاد کنیم.
این اسوه شجاعت و مبارزه که بارها و بارها امام بزرگوارمان در کلامشان از او یاد می کردند، روحیات و خصلت های بخصوصی داشت که او را از دیگران متمایز می کرد.
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله خامنهای، در آستانهی بیست و هفتم دیماه سالروز شهادت شهید سیدمجتبی نواب صفوی، خاطرهی رهبر انقلاب از آشنایی با شخصیت این شهید بزرگوار را كه در دیدار با جوانان در سال 76 بیان شد، منتشر میكند:
من شاید پانزده یا شانزده سالم بود كه مرحوم «نوّاب صفوى» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوى براى من، خیلى جاذبه داشت و به كّلى مرا مجذوب خودش كرد. هر كسى هم كه آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نوّاب صفوى مىشد؛ از بس این آدم، پُرشور و بااخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود.
من مىتوانم بگویم كه آنجا به طور جدّى به مسائل مبارزاتى و به آنچه كه به آن مبارزه سیاسى مىگوییم، علاقهمند شدم. البته قبل از آن، چیزهایى مىدانستم. زمان نوجوانىِ ما با اوقات «مصدّق» مصادف بود. من یادم است در سال 1329 وقتى كه مصدّق تازه روى كار آمده بود و مرحوم «آیةاللَّه كاشانى» با او همكارى مىكردند - مرحوم آیةاللَّه كاشانى نقش زیادى در توجّه مردم به شعارهاى سیاسى دكتر مصدّق داشتند - لذا كسانى را به شهرهاى مختلف مىفرستادند كه براى مردم سخنرانى كنند و حرف بزنند. از جمله در مشهد، سخنرانانى مىآمدند. من دو نفر از آن سخنرانان و سخنرانیهایشان را كاملاً یادم است. آنجا با مسائل مصدّق آشنا شدیم و بعد، مصدّق سقوط كرد.
در سال 1332 كه قضیه 28 مرداد پیشامد كرد، من كاملاً در جریان سقوط مصدّق و حوادث آن روز بودم؛ یعنى من خوب یادم است كه اوباش و اراذل، در مجامع حزبى كه به دولت دكتر مصدّق ارتباط داشتند، ریخته بودند و آنجاها را غارت مىكردند. این مناظر، كاملاً جلوِ چشمم است!
بنابراین من مقولههاى سیاسى را كاملاً مىشناختم و دیده بودم؛ لیكن به مبارزه سیاسى به معناى حقیقى، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقهمند شدم. بعد از آنكه مرحوم نوّاب از مشهد رفت، زیاد طول نكشید كه شهید شد. شهادت او هم غوغایى در دلهاى جوانانى كه او را دیده و شناخته بودند، به وجود آورده بود. در حقیقت سوابق كار مبارزاتى ما به این دوران برمىگردد؛ یعنى به سالهاى 1333 و 34 به بعد.
پی نوشت: