...
14 تیر 1398
??دنبال سکه می گردم می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم
به روزهای خوب . به دل های بزرگ . به جوانیهای پدر . به جوانی مادرم . به کودکی که کوچه ها را خاطره کرد .
??می خواهم زنگ بزنم . به دوچرخه ی خسته ام . به مسیر مدرسه ام ؛ که خنده های مرا فراموش کرده . به نیمکت های پر از یادگاری مهر . به سفره ی وصله خورده ی خالی از نان .
??به زمستانی که با زمین قهر نبود . به چراغ نفتی رنگ و رو رفته ای که همه ی ما را با عشق دور هم جمع می کرد .
می دانم آن خاطره ها از آن محل کوچ کرده اند .
می دانم هیچ سکه ای؛ در هیچ گوشی تلفنی
دیگر مرا به آن روزها وصل نخواهد کرد.