#مكاشفه_و_عُجب
#مكاشفه_و_عُجب
عارف كامل ملا حسين قلى همدانى (رضوان الله تعالى عليه) را تلميذى بود به نام محمد سعيد حبّوبى، كه استاد به او فرموده بود: اگر خواب و كشف صادقانه اى پيش آمد برايم بازگو كن، مبادا عُجب تو را بگيرد تا از مرتبه خويش ساقط گردى و مزرعه ى نيّت و اعمالت بسوزد.
مرحوم حبّوبى در نماز عشاء، شهودى به او دست مى دهد و در آن، احوال روز قيامت را مشاهده مى نمايد.
پس با تكبيرات آخر نماز، نماز را به پايان مى رساند و اين واقعه را براى استاد بازگو نمى كند.
فردا صبح كه مى خواهد خدمت استاد برسد به ذهنش خطور مى كند كه شايد اين قضيه براى استادم رخ نداده باشد و به اين درجه نرسيده باشد!! چون درب خانه استاد را مى زند،
استاد بلافاصله درب را گشوده مى فرمايد: آرى، استادت نيز به اين درجه نرسيده است! مگر به شما تذكر نداده بودم كه اتفاقات را برايم بازگو كنيد؟ اين خطور ذهنى و شيطانى كه از عُجب نشئت گرفته بود، سبب شد كه اوراد و اذكار شما بسوزد و نابود شود، در نتيجه بايد دستور خود را از سر بگيريد.