آسمانی شدن به این سبک هم که بماند...
? #دلمان_از_زمین_گرفته_آسمان_میخواهد
گوشه ی #دلت که گیر کند
به #سیم_خاردارهای این #دنیا…
یا زخمی می شوی…
یا می سوزی و آتش می گیری…
#سخت_است زندگی با جگرپاره شده…
سختِ سختِ سخت است…
اما چاره چیست؟
التیام از کجاست؟
جز آنکه باید دست دل را گرفت
و #راهی_شد…?
در این شهر شلوغ و هزار رنگ و فریب باید همپای دل بروی و ببینی که کجا او را آرام می یابی…
همراهش که می روی می بینی تو را به محضر #شاهدین می برد…
می برد تا #درد_دلت را بگویی…
از #زخم_های_زندگی
از #سیم_خاردارهای_گناه و بن بست های به #ظاهر مصلحتی…
می بردت تا بگویی به آن ها که دنیا چقدر سخت است
می بردت تا بخواهی از آن ها که نشانت دهند #آسمان یعنی چه؟!!
اصلا #آسمانی_شدن را یادت می دهند…
کافیست دل بدهی به حرف هایشان!!
سکوتشان ، فضای ملکوتی و بی آلایش مرقدهایشان…
برای توی #گمشده_در_راه ،هزار هزار حرف دارد…
به قول سید، #عالم_محضر_شهداست ،
اما کو محرمی که این حضور را دریابد…
این قطعه بی نشانیتان هزار هزار نشان است تا بفهماندمان که همه ی خوبی ها در بی نشانی هاست ، تا آن جا که مقدور است بی نشان بمان !
بی نشانی پر از #لذت است
اما حیف ✋
جز آنان که چشیده اند
کسی نمی داند #گمنامی یعنی چه…
حال بنگر لحظه ای در کنار #سرداران_بی پلاک بودن چه #صفایی دارد ، تصور حضور در محضرشان…
آسمانی شدن به این سبک هم که بماند…