#از_اثار_لقمه
03 آذر 1398
#از_اثار_لقمه
يك روز بعد از نماز جماعت مردي روستايي به خدمت آيت الله شاهآبادي رسيد و گفت:
هر وقت من نمازم را به شما اقتدا ميكنم، سيدي را ميبينم كه جلوتر از شما به نماز ميايستند. آقا از او پرسيد شغل شما چيست؟ مرد گفت: كشاورزي هستم كه از يكي از روستاهاي ورامين محصولات خود رابه شهر آورده و ميفروشم.
آقا پرسيدند غذا چه ميخوري؟ روستايي پاسخ داد از محصولات خودم.
روز بعد همان مرد خدمت آقاي شاه آبادي رسيد و عرض كرد كه من امروز آن سيد را نديدم، آقاي شاه آبادي پرسيدند: امروز غذا چه خوردهاي؟ مرد روستايي پاسخ داد كه از بازار تهيه كردهام. آقاي شاه آبادي فرمود، به همين دليل است كه آن سيد را نديدي.