از سفر دور بیا...
20 خرداد 1398
? در سراپرده چشمان خود آن چشم به راه!
? نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن
كه زمين، گوش به زنگ ست و زمان، چشم به راه
?آفتابا! دمى از ابر برون آ، كه بُوَد
بى تو منظومه امكان، نگران، چشم به راه
?ای گل باغ اولیاء
تنگ شده عرصه به ما
لطف کن و کرم نما
از سفر دور بیا…