امّا چگونه خودمان را بشکنیم؟
امّا چگونه خودمان را بشکنیم؟
بعضی وقت ها خداوند انسان را در معرض این امتحان قرار می دهد. مثلاً انسان می فهمد که حق چیست، اما در عین غرور و خود خواهی و حب به نفس، اگر بین آبروی خود و آبروی اسلام، مسئله را جدی گرفته و تکبر خودش را کنار بگذارد، ثمره آنرا خواهد دید.
فرض کنید که به خاطر ظلمی که به او شده -البته نه ظلمی که به اسلام شده- گذشت نماید، ثمره این گذشت را خواهد دید.
یا فرض کنید شخصی به اسلام لطمه می زند و ما بی تفاوت هستیم، اما اگر به ما ضربه بزند، خیلی ناراحت می شویم، معلوم می شود که ما خودمان را اهمّ می دانیم نه اسلام و امام زمان -ع- را.
در مواقعی که بین هوای نفس و حق معارضه شود، مخصوصاً مسائلی که به #حب_به_نفس بازگشت می کند، انسان ها دائماً آزمایش می شوند. اگر انسان دقت کند و بدون ملاحظه منافع خود و یا حزب و خانواده اش، به نفع حق عمل نماید و به اشتباه خود و یا گروه و حزبش اعتراف نماید، و عاشقانه خودش را فدای حق کند، البته در امتحان موفق خواهد شد.
یا از باب مثالی دیگر، یکی از امتحانات زمانی است که با افراد ناشناس مواجه می شویم.
ظاهراً انسان خوبی است اما احتمال می دهیم که اشکالاتی نیز داشته باشد، وظیفه ما حمل بر صحت می باشد، اما با این حال، به جای اینکه شایعاتی که درباره او وجود دارد را از خود او سؤال نماییم، از دشمنانش درباره او تحقیق می کنیم.
شبیه امپراطور روم که برای تحقیق درباره حضرت رسول -ص- از ابوسفیان سؤال می نمود.
در حالی که انسان عاقل، باید هم از موافقین و هم از مخالفین تحقیق کرده و ادله هر یک را بررسی نماید.
در مسئله #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر نیز وضعیت به همین ترتیب است. گاهی برخی افراد، ممکن است برای فعل خود، عذری داشته باشند و ما باید تحقیق کرده و اگر قابل توجیه بود، عذر آنان را قبول نماییم.
این مواقع است که انسان امتحان می شود. گاهی اوقات بعضی از صحبت ها، برای ما بی اهمیت بوده اما برای خداوند بسیار سنگین می باشد. مانند اینکه انسان حرفی بزند و با حرف خود، آبروی نظام جمهوری اسلامی را ببرد. یک حرفی بزند و آبروی حزب خاصی را ببرد، البته ممکن است برخی از افراد آن حزب مفسد باشند، اما نباید حکم کلی داد که دچار ظلم به بقیه شویم. ولی ما این ظلم هارا زیاد جدی نمی گیریم. یا مثلا درباره مردم یک شهری، جوک تعریف می کنیم و با اینکه در آن شهر، مومنین زیادی وجود دارند، اما آن صفت بد را به همه آنها نسبت می دهیم، و ما آبروی همه آنها را برده ایم و دیگر نمی توانیم از آنان حلالیت بطلبیم.
اینها از گناهانی است که برای ما ممکن است عادی شده باشد.
بزرگترین مانع بین ما و امام زمان -علیه السلام- عدم #گریه و توبه به درگاه خداست. اگر انسان مقدس شود و بتواند جبران نماید و حقیقتاً توبه نصوح کند، البته رابطه بین او و امام زمان -علیه السلام- خوب می شود. دیگر لازم نیست ما چهل شب به مساجد خاص رفته و عبادات کذا انجام دهیم، این مقدمات برای کسی خوب است که زمینه ی گناه را نداشته باشد.
با آبکش نمی توان آتش را خاموش کرد، و ضایع کردن اعمال صالحه به وسیله گناهان، دردی را دوا نمی کند و انسان اثر نماز ها و کار های خیرش را نخواهد دید.
مثلا وقتی انسان مغرور و متکبر می شود، مثلا به طلبه پایه پایین تر از خودمان بگوییم که تو هنوز جوانی و نمی فهمی، هنوز این چیز ها برایت زود است، اینها غرور و تکبر است، در صورتی که امکان دارد همان طلبه پایه پایین، سخنش صحیح و حرف استاد غلط باشد، چه بسا مرجع تقلیدی اشتباه کرده، و حرف مقلدش صحیح باشد.
باید دید برهان هر فرد چیست. البته معمولاً علما نسبت به انسان های غیر عالم، حرف های صحیح تری می زنند، اما نمی توان گفت چون مثلا من آیت الله هستم یا استاد هستم، حتما حق با من است. یا چون او پایه علمی اش از من پایین تر است، قطعا حرفش باطل است.
بنابر این انسان باید خودش را منزه کند و هر چقدر که منزه شد، به همان میزان ارتباطش با حضرات معصومین -علیهم السلام- بهتر خواهد شد ان شاءالله
?استاد اخلاق تهران آیت الله #وفسی