اگر میتوانی ...
01 مرداد 1398
اگر میتوانی … اقیانوس باش ، اگر نه دریا باش
اگر نه حداقل رودخانه باش
اگر نمیتوانی یک رود کوچک باش اما
هرگز مرداب نشو
نهری باش جاری ، زلال و مهربان
و با جوشش زیبایت مهربانی را به همه هدیه کن
وقتی جاری باشی ، هم زنده ای و هم به دیگران زندگی میدهی
سبزه های کنار رود را دیده ای؟
چه زیبا چشم را نوازش میده و ماورای آن پروانه های لطیف و زیبا
اینها بخاطر مهربانی و سخاوت نهر کوچک اما جاری است..
پس کوچک باش اما جاری شو
که خدا همیشه و همه جا با توست .