اگربيش از امن و رفاه و رهايى را خواسته باشى...
✅ اگربيش از امن و رفاه و رهايى را خواسته باشى…
?استاد علی صفایی حائری:
تويى كه اگر مرغ و جوجهات را بگيرند و لولۀ گازت را كم و زياد كنند يا نگذارند بروى و برسى،برآشفته مىشوى؛ اگر تو به حدى برسى كه به بيش از اين دنيا،به بيش از هفتاد سال،به بيش از اين امكانات رو آورده باشى و بيش از امن و رفاه و رهايى را خواسته باشى و خودت را باور كرده باشى و غيب را خواسته باشى و اين گرايش را بخواهى اين گرايشها باعث مىشود كه هجومى در علم تو بيايد؛ يعنى اين بصيرتها و اين گرايشها، علم مهاجم مىآفريند؛ علمى كه تو را بىقرار مىكند، علمى كه مسئوليت ساز است، علمى كه مدام فعاليت مىآورد و تو اقدام مىكنى و از ديگران حاصلى نمىخواهى؛ «لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاءاً وَ لاشُكُوراً» ؛ هستىات را مىدهى، مزد و سپاس هم نمىخواهى و تازه دو ترس هم دارى: «اِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً فَوَقيهُمُ اللّهُ شَرَّ ذلكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّيهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً ١» و «يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطيراً ٢» . هم از جزا مىترسى، از مقايسۀ امكاناتت با توانمندىهاى خودت و هم از رب ، از اين كه نكند در برابر آنچه كه او به من داده كوتاهى كرده باشم و كم آورده باشم.
? #خط_انتقال_معارف ص 70