این صداها گیرنده می خواهد
26 فروردین 1398
این صداها گیرنده می خواهد
در قم سیّد بزرگواری بود که از خواص علامه طباطبایی و محرم سّر ایشان بود.او می گوید:روزی با آقا کار داشتم. رفتم درب منزل ایشان هر چه در زدم و منتظر ماندم کسی نیامد.
معلوم شد که کسی در منزل نیست. ناگهان صدایی در گوشم گفت:«در نزن، آقا رفته قبرستان نو.»
کسی هم در کوچه و اطراف من نبود.با خود گفتم:می روم قبرستان نو، در ضمن، به صحّت و سُقم این صدا هم پی می برم. با سرعت خودم را به قبرستان نو رساندم.
دیدم ایشان در میان قبرها در حال قدم زدن هستند.من خودم را آماده کرده بودم که تا ایشان را دیدم قضیه شنیدن این صدا را به ایشان بگویم. حتی اگر تردید کردند قسم بخورم! همین که خواستم مطلب را بگویم فرمودند:
«دست وپایت را گم نکن، از این صداها زیاد است، گیرنده می خواهد!»