بردبارى و حلم آية اللّه كاشف الغطاء
11 فروردین 1398
بردبارى و حلم آية اللّه كاشف الغطاء
روزى مرحوم آية اللّه حاج شيخ جعفر كاشف الغطاء مبلغى را بين فقراء در اصفهان تقسيم كرد. پس از اتمام پول به نماز جماعت ايستاد. در بين دو نماز كه مشغول خواندن تعقيبات بود سيّدى فقير جلو آمد، تا مقابل امام جماعت رسيد گفت:
اى شيخ! مال جدّم، خمس را بده!!
آقاى كاشف الغطاء پاسخ داد: قدرى دير آمدى. متاءسفانه چيزى باقى نمانده است.
سيّد با كمال جسارت و گستاخى آب دهان به ريش شيخ انداخت. شيخ هيچ گونه عكس العملى نشان نداد بلكه به نمازگزاران اعلام نمود: هر كس ريش شيخ را دوست دارد به سيّد كمك كند و خودش پولى را جمع كرده و به او داد!
داستان هاي علما ص10