#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ
°•{ســـــردار
#شهید_علیاصغـــــر_درودی??}•°
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ ?
◽️عراق مهران را گرفته بود. ما در سنگر نشسته بودیم که ناگهان علیاصغر آمد و پرده را محکم کنار زد و بلند گفت: چرا نشستید؟ عراق مهران را گرفت و شما اینجا صحبت میکنید؟
◽️با سرعت به همراه شهید قدمیاری و بچهها رفتند خط و از آن لحظه دیگر شهید نائب را ندیدم.
◽️قبل از ارتفاعات قلاویزان بچههای سیدالشهدا(ع) به عراق تک زده بودند و ما در امامزاده حسن مستقر شدیم. از برادر حامد پرسیدم که آقای نائب کجاست؟ گفت:خوابیده.
◽️نگاه کردم و دیدم روی صورت او خون خشکیده. برادر حامد گفت که در عبور از اولین ارتفاعاتی که از مهران میگذشت تا به قلاویزان برسد، ترکشی به صورت او اصابت کرد.
راوی ? همرزم شهید
●مسئول حفاظت اطلاعات لشکر ۵ نصر
°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ
#ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ?}•°