به روایتی از همسر شهید:
12 آبان 1398
?به روایتی از همسر شهید:
جلسه اولےکه اومدن خونمون خواستــگارے☕️…
بهم گفت: تنها نیومدم…
مادرم حضرت زهرا (سلام الله علیها)…
همرام اومدن! “
من از كل اون جلسه فقط همين يه جمله شو يادمه…
وقتی رفتن ، من فقط گریــه میکردم…
مادرم نگرانم بود و مدام می پرسید:
“مگه چی بهت گفت که اینجوری گریه میکنی…؟!”
گفتم:
“یادم نیســـت چی گفت!
فقط یادمه که گفت:
با مادرش حضرت زهـ?ـرا(س) اومده خواستگارے…
جوابم مثبــــــتِ…
تا اینو گفتم؛
خونوادمـــم زدن زیر گریــ?ـــه…
من اون شب واقعاً حضور حضرت زهرا (سلام الله عليها) رو حس ميكردم…
مدام ذکــــر بی بی رو لباش بود…
مداح نبود ولی همیشه وسط هیئـت روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها) میخوند…
ارادت قلبی سیّــد به حضرت باعث شد تا سرانجام مثل مادر پهلو شکستهش…
با اصابت ترکش به پهلو به شهادت برسه…??
?شهید سیداسماعیل سیرتنیا
? #یاد_شهدا_باصلوات