بچهها با خيال کفش و لباس نو، چشمانشان را میبندند...
بچهها با خيال کفش و لباس نو،
چشمانشان را میبندند…
زنها با فکر عوض کردن فرش و رنگ مبل جديدشان،
مردها با محاسبه هزينههای شب عيد و کارهای نیمه تمامشان!
اما فروردين که از نیمه بگذرد،
طرح فرش و رنگ مبل از مُد میافتد و
کفش و لباس نو از چشم
هزینهها و کارهای نيمه تمام هم احتمالاً تمام میشود!
ماهیها میمیرند و سبزهها پلاسیده میشوند…
روی دیوارها و شیشهها باز گرد و خاک مینشیند و
هفت سین ها کم کم جمع میشود…
اینهارو گفتم که بدانيد!!!
اگر هفت سینتان يک سین هم کم داشته باشد، ایرادی ندارد!
اگر لباستان فلان مارک و مبلتان فلان طرح هم نباشد، آسمان به زمین نمیآید جانم…
خارج کنيد خودتان را از دور این رقابت چشم و هم چشمیها…
شادیهایتان را به این مادیات بیدوام گره نزنيد…
بگذارید کودکانمان ياد بگيرند که
سال نو چیزی نيست جز حالِ خوبِ کنار هم بودن!
جز وقتی که در کنار هم میگذرانيم
احساس خوشبختی داشتن با مادیات هنر نيست،
اگر ميان همين اندک داشتههايتان هم،
با هم مهربان بوديد، برويد و ميان مردم خوشبختيتان را جار بزنيد!
اگر تصميم گرفتيد امسال را بيشتر کنار هم باشيد و بيشتر لبخند بزنيد،
آن وقت است که شکوفههای خوشبختی در دلتان جوانه میزند
و حال و هوای زندگیتان بهاری میشود…!
لبخند بزنید به ترکِ دیوارتان!
شاید شکوفهای میانش منتظر جوانه زدن باشد!