*تا زمانی که من فرمانده هستم کولر باید خاموش باشد!
*تا زمانی که من فرمانده هستم کولر باید خاموش باشد!
شهید همت فرمانده یک لشکر بودند، لشکری که یک برهه از زمان ۲۲ تا گردان داشت. هر گردان هم از ۳۰۰ نفر تا ۴۵۰ نفر نیرو داشت، جدای از معاونتها. یک همچین کسی با این مسئولیت بزرگ به قدری متواضع بود که اگر در کنار بسیجی های دیگر او را می دید نمی توانستی حدس بزنی که فرمانده است.
یک شب ساعت ۵/۱ شب بود با حاجی از طلائیه رسیدیم دوکوهه، آن دوره حاج عباس تازه شهید شده بود و شهید رزمان به جای ایشان رئیس ستاد بود. همین که رسیدیم بلافاصله به ایشان در ستاد لشکر، همینجایی که الان دفتر لشکر برقرار است، خبر دادند که فرمانده سپاه و فرمانده معاونتها و گردانها جمع شدند، تقریباً ساعت ۵/۲ شده بود. داخل اتاق یک کولر دستی گذاشته که توجه حاجی را به خودش جلب کرد. از بچه ها پرسید این چیه؟ بسیجیها هم کولر دارند؟
یکی از بچه ها گفت: نه حاجی، همین یکی بود که آوردیم برای ستاد.
شهید همت گفت: برای من آوردیم ممنونم، تشکر میکنم اما خاموشش کنید و تا زمانی هم که من فرمانده لشکر هستم روشن نکنید! هر وقت بچههای بسیجیمان در ساختمانهای ۵ طبقه و ۶ طبقه کولردار شدند اینجا هم بگذارید.
این کولر خاموش بود تا زمانی که حاجی زنده بود