تفاوت بیشعور با احمق!
تفاوت بیشعور با احمق!
همه ما گاهی احمق می شویم اما بیشعور نه….
حالا بعضی کمتر و بعضی ها بیشتر…
حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست …بیمار است….
یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند…
خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند…نه….احمق!
احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند….
بیشعور ها داستان شان با احمق ها فرق دارد…
کسی که از منتهای سمت چپ خیابان، راه صد نفر را می برد تا به سمت راست برود بیشعور است.
کسی که برای دادن آب میوه صلواتی یک خیابان را می بندد بیشعور است.
کسی که ساعت سه صبح بوق میزند… بیشعور است.
کسی که بخاطره تعصب ،راه تفکر را برخود و جامعه میبندد بیشعور است…
کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد…. بیشعور است.
کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند… بیشعور است.
کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود… بیشعور است.
کسی که به خود اجازه مداخله در تمام کارها را میدهد و
بدون تخصص و آگاهی حکم می دهد بیشعور است …
کسی که مدام در حال قضاوته بیجای دیگران است بیشعور است
و …این ها بیشعورند…
حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور….
احمق بودن درد ندارد…درمان هم ندارد…ربطی هم به شعور ندارد…..
بیشعوری از جای دیگری می آید…از خانه و مدرسه…از سرانه مطالعه….
از خود شیفتگی…از بی وجدانی….از مرکز فرهنگ فاسد ….
از ناآگاهی و عدم تمایل به آگاهی…از تعصبات بیجا در هر زمینه ای…
بیشعوری واگیر دارد….هم درد دارد و هم درمان…
مشکل ما، احمق ها نیستند
مشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودند
مشکل ما، بیشعور ها هستند…