حنجره معصوم: علی اصغر(علیه السلام)
حنجره معصوم: علی اصغر(علیه السلام)
✔️✔️ عصر عاشوراست. هیچکس نیست: نه عباس، نه بربر، نه عابس، نه اکبر و قاسم و نه هیچ یار و همراهی دیگر. سید الشهدا (علیه السلام) به یاریخواهی فریاد میزند:
«آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟»
صدای گریه اصغر در خیمه اوج میگیرد؛ یعنی من هستم یعنی هنوز آخرین سرباز در خیمه است!
امام به سمت خیام میآیند و میفرمایند: «خواهرم، شیرخوار را بیاورید.» سپس در مقابل سپاه میایستند و علی اصغر را بر فراز دست میگیرند. یعنی ممکن است به خاطر علی، از سنگستان دلها چشمه کوچک عاطفهای بجوشد؟!
صدای امام در میدان میپیچد:
«آخر گناه این کودک چیست؟ کدامین شما را آزردهاست؟! اگر به من رحم نمیکنید به کودک رحم کنید!»
عمربن سعد نگران و هراسان است و حرمله زانو میزند و تیر رها میشود. فواره گلوی اصغر میجوشد و خون در مشت حسین (علیه السلام) به آسمان افشانده میشود.
منبع: کاری از آستان قدس رضوی