#خاطرات_شهدا
27 شهریور 1398
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
مانند #هميشه که مي آمد و ديد دست من به کارهاي خانه? بند است و مي خواست آن دوري ها و بي خبري ها را به گونه اي #جبران کند ، آن شب رفته بود توي حمام و لباسهاي بچه ها را مي شست .گفتم :آقا نايب ‼️داري چکار مي کني ؟پاسخ داد :مي خوام هرجوري هست ، دل ❤️شما و اين بچه ها را که خيلي در حقشان کم #لطفي کرده ام ، به دست بياورم .بچه ها نيز تا دير هنگام و پاسي از شب ?رفته ، پا به پاي پدرشان بيدار ماندند و به #بازيگوشي پرداختند .
“فرمانده حفاظت اطلاعات تیپ۲۱ امامرضا(ع)”
#شهید_سید_علیاصغر_درودی