#خاطرات_شهدا
23 آذر 1397
#خاطرات_شهدا ?
?خط عاشقی
?چهل هفته #شبهای_جمعه از خرم آباد تا جمکران? می آمدیم؛ حاج آقا #نذر داشت. مجید آن موقع کوچک بود? همراه مان می آوردیمش.
?با من و پدرش طی کرده بود که اگر به #مسجد رسیدیم و خواب بود?، باید بیدارش کنیم. آن روز توی راه #خوابش برده بود، دل مان نیامد صدایش بزنیم☺️
?رفتیم #زیارت مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین?بیدار شده بود. گفت: شما دوباره من رو بیدار نکردین⁉️ولی من خواب دیدم #امام_زمان اومدن اینجا و یه تاج سفید? گذاشتن روی سر من?
✅ راوی: مادر شهید
?#شهید_مجید_زین_الدین
?برادرفداکارش،حسین کاجی،ص۱۳
✨?الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج?✨