#خاطرات_شهدا
23 آذر 1397
#خاطرات_شهدا
از وقتی اين ظرفهای تفلون را خريده بوديم ، چند بار گفته بود
يادت نره ، فقط قاشق چوبی بهش بزنی !!
ديگر داشت بهم بر میخورد.
با دلخوری گفتم
ابراهيم !
تو كه اينقدر خسيس نبودی.
برای اين كه سوء تفاهم نشود ، زود گفت
نه !
آدم تا اونجا كه میتونه ، بايد همه چيز رو حفظ كنه ، بايد طوری زندگی كنه كه كوچكترين گناهی نكنه….
#شهیدحاج_محمدابراهیم_همت
? یادگاران
? اللهم عجل لولیک الفرج…?