#خاطرات_ناب_شهدا
01 اردیبهشت 1398
#خاطرات_ناب_شهدا
دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود.
یک شب بچه ها خبر آوردند که یک بسیجی اصفهانی در ارتفاعات کانی تکه تکه شده است.
بچه ها رفتند و با هر زحمتی بود بدن مطهر شهید را درون کیسه ای گذاشتند و آوردند. ?
آن چه موجب شگفتی ما شد، وصیت نامه ی این برادر بود که نوشته بود:
«خدایا! اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم اباعبدالله الحسین (ع) با بدن پاره پاره ببر.»❤️
راوی: خاطره از بسیجی محمد
? کرامات شهدا