خدافراموشی و خودفراموشی
? خدافراموشی و خودفراموشی
? یکی از دوستان از بچه هاي قديم جبهه تعریف می کرد: يک وقتي در جبهه يک مجموعه اي را واگذار کردند به من، شب عمليات حرکت کرديم رفتيم ناگهان خودمان را در يک فضايي ديديم که نه صداي گلوله اي ميآمد، نه صداي خمپاره اي و نه آثاري از جنگ بود و نميدانستيم دقيقاً کجاييم! عجيب يک لحظه ما متحير شديم که چه اتفاقي افتاده! احساس کرديم که گم شدهايم.
? وقتي ايشان اين را ميگفت من به ياد این آیه افتادم که ميفرمايد: «وَ لاَ تَکُونُوا کَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ؛ ومانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند پس خدا هم آنها را دچار خود فراموشی کرد. حشر/۱۹»
? هر اندازه اي انسان از ياد خدا غفلت کند روحش به يک درصدي از گمگشتگي آلوده ميشود. طبيعتاً همان طوري که تذکر و توجه مراتب دارد، گمگشتگي هم مراتب دارد. در اين گمگشتگي هر بلايي سر انسان بیايد، آمده و در تذکر، هر نقطه روشني که به زندگي انسان وارد شود، وارد شده.
? گاهی گمگشتگيِ خيلی از دوستان از تذکر بعضي از افراد بالاتر تعريف ميشود، اين امور نسبي است. ولی راه بندگي، بي پايان است و بايد رفت. تنها چراغي که براي مسير ما روشن گذاشتهاند، اهل بيت عصمت و طهارت و قرآن هستند.
شیخ جعفر ناصری