خدایا ؛
08 دی 1398
خدایا ؛
گاهی مرا در آغوش بگیر …
وقتی در محاصره ی مشکلاتم و تنها
پناهگاهم تویی
وقتی تمام تلاشم را کرده ام ،
خسته ام و دلم کمی سکوت می خواهد ،
کمی آرامش ، کمی تسکین …
بی خبر از راه برس و مرا بغل کن
باور کن آدمِ جا زدن نیستم !
اما ؛
از یک جایی به بعد ،
بگو که با هم درستش می کنیم ،
از یک جایی به بعد ،
خودت برایم معجزه کن