خوشی های جهان
18 شهریور 1400
????
?از خوشی های جهان درد و غمت ما را بس
از زیادی عطای تو کمت ما را بس?
ما همه ریزه خور سفره احسان توئیم
?تکه نانی که دهی از نِعَمت ما را بس
گر نشد قسمت ما دیدن بین الحرمین?
زدن سینه به زیر علمت ما را بس
?گر تهی دست و فقیریم، ولی روز جزا
قطره اشکی که چکد در المت ما را بس?
گر چه روی تو ندیدیم ولی در دم مرگ
?گر بر این دیده گذاری قدمت ما را بس
تو یم جودی و ما تشنه ولی در همه عمر?
قطره ای از یم جود و کرمت ما را بس?