داستان
15 اسفند 1397
? • ° •? ◎﷽◎ ?• ° • ?
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
در روزگاران پیشین شـغلی بنام #خــوشهچینی وجـود داشت
آنها ڪه دستشان تنگ بود و خرمن و مـــزرعهای نـداشتند
#پـــشت سرِ دِروگرها راه میرفتند و خوشههای
جامانده را از زمـــین بر میداشتند!
گاها صاحب مــزرعه به دروگران دستور میداد که #شـلخته درو کنند
تا چیزی هم گیر خوشه چینها بیاید.
حافظ نيز در شعرى چنين میفرماید:
«ثـــوابت باشد ای دارای خــرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی»
#دستــفروشان خـــوشه چینهای
روزگار ما هســــتند
آنهايى ڪه در این هـــوای ســـرد چشـم دارند به
اینڪه از جیــب ما #اســڪناسی بیـــرون بیاید و چــــیزی از بساط مختــصرشان بخــریم.
گاهی لازم است شلخــــته درو
ڪنیم و شلخته خــــــــرج ڪنیم.