داستان – شماره اول
?داستان – شماره اول
بسم الله الرحمن الرحیم
?داستان مقاومت ابن سیرین در برابر هوای نفس و پرهیز از رابطه نامشروع با زن هوسران و کسب علم تعبیر خواب به دلیل غلبه بر شهوت
?ابن سيرين جوانى بسيار زيبا و خوش تيپ بود و به شغل پارچه فروشی مشغول بود. زنى زیبا و پولدار که دلباخته و عاشق او بود، پس از خرید مقدار زیادی پارچه، با عذر اینکه قادر به حمل اینها نیست، به علاوه پول همراه ندارد، از ابن سیرین میخواهد که پارچهها را برایش به خانه برده تا پول را در آنجا به وی پرداخت کند.
?وقتی وارد منزل آن زن شد، زن درب خانه را قفل مى كند و از او مى خواهد كه با او عمل نامشروع انجام دهد. اما او در جواب مى گويد: پناه به خداى مىبرم و در مذمت عمل شنيع زنا مطالبى مىگويد. حرفهايش در زن تأثير نكرد، تصميم گرفت با حيلهاى خود را از اين بلا نجات بدهد.
?پس به بهانه قضاء حاجت، از اتاق بیرون رفت، سپس با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی بازگشت و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فوراً او را از منزل خارج کرد.
?ابن سیرین، خود را به نزدیکی آب روانی رساند و شست. بدن او برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت که از هرجا عبور می کرد همه متوجه می شدند که ابن سیرین از اینجا گذشته است. آری او با این نقشه، پای بر نفس خویش نهاد و پوزه شیطان را به خاک مالید و از مهلکه نجات یافت. خداوند به خاطر اين ترك زنا، علم تعبير خواب را به او عطا كرد.