#داستان #حضرت_عبدالعظیم_حسنی
30 خرداد 1398
#داستان
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
?مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی
به جوان بیکار گفتند:
شما برو شاه عبدالعظیم زیارت کن. زیارت که کردی بگو آقا من #بیکارم، همین؛ هیچ چیز نمی خواهد بگویی.
?خود آن جوان گفت:
من برگشتم خانه، صبح زود زنگ زدند گفتند: حسین بیکاری؟
گفتم: آره گفت: الان بیا فلان جا، من رفتم، مرا گذاشت سر کار.
می گفت: کارش سبک است و ماهی فلان قدر به من می دهد.
?حاج آقا مجتبی ص ۲۱۴