در گردان رزمی پادگان سپاه بودیم.
10 مهر 1399
در گردان رزمی پادگان سپاه بودیم.
روی یک تکه اسفنج روتختی میخوابیدیم .
صبح که از خواب برخاستم .فرهاد ژولیده سیرت را دیدم که صورتش کاملا خیس بود .مثل اینکه دوش گرفته
باشد اما اشک بود و صورتش را میپوشاند ومن چشمانش را نمیدیدم . فقط میگفت: من هم باید بروم . ? معلوم بود که در خواب خبر شهادت را به او داده بودند.
همان روز بود که در جاده بوشهر توسط گروهک منافقین خوابش تعبیر و آسمانی شد.??
#شهید فرهاد ژولیده سیرت
#شهدای_فارس
#سالروز_شهادت
????