دلنوشته
28 دی 1397
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما
در شوره زار معصیتم گریه میکنی
جانم فدای دیده بارانی شما
پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما
ای وای من که قلب شما را شکستم
اقا چه شد تبسم رحمانی شما
ای یوسف مدنیه مرا هم حلال کن
عفو و گذشت سنت کنعانی شماست
ایا حقیقت است که اصلا شبیه نیست رفتار ما به رسم مسلمانی شما
ایران ما اگر چه بسی شاه دیده است چشم امید بسته به سلطانی شما
صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند در انتظار منصب درباری شما
عشاق شهر یکسره تعریف میکنند از لحن و صوت قرانی شما
یا فارس الحجاز برایم دعا کنید
درمانده است نوکر ایرانی شما ….