#روضه_امام_کاظم
11 فروردین 1398
#روضه_امام_کاظم
یا رب از گوشه زندان بلا خسته شدم
دگر از این همه بیداد و جفا خسته شدم
همچو زهرا ز خدایم طلب مرگ کنم
ای اجل بر سر من زود بیا خسته شدم
چارده سال از این حبس به آن حبس بس است
که از این در به دری ها به خدا خسته شدم
من به سنگینی این سلسله عادت کردم
ولی از دوری و هجران رضا خسته شدم
دل من خون شده از کینه زندان بانم
دگر افتاده ام از شور و نوا خسته شدم
شده افطاری من سیلی و شلاق و کتک
من از این سفره و این آب و غذا خسته شدم
ناسزا گفت ز بس بر من و بر مادر من
من از این سندی بی شرم و حیا خسته شدم
عمه ام خواند نماز شب خود بنشسته
گفت از بس که دویدم به خدا خسته شدم
بسکه دنبال یتیمان به بیابان گشتم
بسکه خوردم کتک از حرمله ها خسته شدم
عبدالحسین میرزایی
#شهادت_امام_کاظم_ع_تسلیت
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
#مرور_طرح_های_سال_گذشته