#زن_بدکاره_در_خانه_عابد_معروف
#زن_بدکاره_در_خانه_عابد_معروف
امــام باقر عليه السلام میفرمايـد زنـى بدكاره به قصد آلوده كردن جـوانان بنى اسرائيـل ، مشغول فعاليت شـد ، #زيبايى زن آن چنـان خيره كننده بود كه گروهى از جوانان گفتند اگر فلان عابد او را ببيند تسليم او خواهد شد
زن سخــن آنان را شنيـد ، گفـت به خـدا قسـم به خانه نمى روم مگر اين كه آن عابـد را گرفتار بند #شهوت كنم . هنگام شب بر در خانه عابـد رفت و گفت مرا راه بده ، عابد از پذيرفتـن آن زنِ تنها در آن وقت شب امتناع كرد
زن فرياد برآورد گروهى از مردان هـرزه به دنبال من هستنــد و اگر مرا نپذيـرى كارم به #رسوايى مى كشد . عابـد با این سخن به خاطر نجــات او در را باز كرد
هميـن زن وارد خانـه شـد ، لباس از بـدن درآورد. #جمال_زن و بدن خيره كننده همراه با عشوه و نازش عابـد را مسحـور كرد . پس دسـت به بـدن زن زد ، یک مرتبه دسـت خود را كشيد و در برابر آتشى كه زير ديگ روشن بود قرار داد
زن به او گفت چه مى كنى؟ جواب داد دستى كه برخــلاف خـدا به اجـراى عمـلى برخيـزد سـزاوار آتش است . زن از خانه بيـرون دويد ، گروهى از مـردم #بنى_اسرائيل را ديـد ، فريـاد زد عابـد را دريابيد كه خود را هلاك كرد
مردم به سراغ آن بنده عابد خائف حـق رفتنـد و با كمال تعجّب ديدند از ترس #عذاب الهى دست خود را با آتش سوزانده است . منبع : حاج شیخ حسین انصاریان