ازدواج با سبزه های گل آلود ممنوع!
بخش مهمى از فعاليت و كوشش در گرداندن چرخ هاى زندگى و تلاش هاى اقتصادى به خاطر علاقه به اداره ى زندگى خانوادگى صورت مى گيرد.
در نظر برخى افراد كه قائل به اصالت غرائز جنسى هستند، ازدواج و تشكيل خانواده، تنها وسيله تأمين هدف هاى جنسى و ارضاء هوس هاى شهوانى است، دسته ديگر كه تمايلات سودجوئى دارند به آن جنبه اقتصادى داده، و چنين مى پندارند كه پيوند زناشوئى يك نوع تجارت و معامله ميان دو خانواده است، اين دو طرز فكر با هدف اصلى از زناشوئى كه ضرورت اجتماعى و به منظور حفظ نوع و بقاء نسل صورت مى گيرد، فاصله زياد دارد، هر چند هدف اصلى همراه با خواسته ها و تمايلات جنسى و غالباً توأم با امور مادى است.
اسلام با تشويق به تشكيل خانواده كه بهترين وسيله براى حفظ عفت عمومى است به نداى فطرت پاسخ مثبت مى دهد، و زناشوئى را يگانه وسيله پيدايش فرزندان درستكار و حفظ بقاء نوع شناخته، و نه تنها مشكلى در سر راه اين امر طبيعى ايجاد نمى كند بلكه از اين نيروى طبيعى به سود اجتماع و براى زندگى فردى بهره بردارى مى نمايد، و علاوه بر اين كه به آرامش جسمى در زندگى زناشوئى توجه دارد، مى خواهد يكى از پايه هاى سعادت آدمى كه آرامش روحى و اخلاقى و فكرى است نيز در سايه پيوند ازدواج تأمين سازد.
حصول آرامش روحى و فكرى در زندگى خانوادگى به هماهنگى اخلاقى و فداكارى و مزاياى انسانى و روحى و تقوا و فضيلت طرفين بستگى دارد، و در نظر گرفتن شرايط محيط و نشو و نماى زن و تطبيق افكار و اخلاق طرفين با يكديگر از عوامل مهم تحكيم بنيان خانواده است. تا زمانى كه افراد داراى يك فكر مقدس و اصولى نباشند، تا از يك ديدگاه صحيح مسائل واقعى زندگى را مورد مطالعه قرار ندهند، اين نابسامانى ها هر روز رو به فزونى خواهد گذاشت.
با در نظر گرفتن همه مفاسدى كه از اين راه پيش مى آيد اسلام چنين طرز تفكرى را كه جز بدبختى و اختلاف و كشمكش ثمرى ندارد طرد مى كند.
نظر اسلام در تشكيل خانواده به ثروت و شهرت و ظاهر آراسته و امور مادى نيست، بلكه ازدواج را بر محور ايمان و فضيلت و عفت و پاكدامنى قرار داده و به صفات و مزاياى روحى و پاكى نفس و پرهيزكارى زن و مرد توجه خاص دارد، چنان كه در روايات اسلامى نسبت به مسئله ازدواج و تشكيل خانواده، تشويق و ترغيب نموده و هيچ نهاد و سازمانى را محبوب تر از ازدواج نميداند. از رسول خدا روايت شده:
«ما من شى ء احب الى الله عزوجل من بيت يعمر فى الاسلام بالنكاح:» «2»
چيزى نزد خدا از خانه اى كه در اسلام آباد به ازدواج مى شود محبوب تر نيست.
اسلام به شدت از افرادى كه به علت هاى غير منطقى از تشكيل خانواده امتناع مى كنند نكوهش نموده و هر گونه بهانه اى كه منجر به تباه شدن، يا به انحراف كشيده شدن قواى غريزى و جنسى مى گردد محكوم مى نمايد، به همان صورت نيز با پيوند زناشوئى با افرادى كه فاقد كمالات نفسانى و فضائل روانى باشند موافق نيست، و ازدواج با خانواده هائى كه فاقد نجابت بوده و از تربيت اخلاقى و مذهبى بى بهره اند موافقت ندارد و آن را به مصلحت نمى داند:
وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ: «3»
با زنان مشرك كه از دين و وفا و صميميت بهره اى ندارند، و از نجابت و فضيلت محروم اند ازدواج نكنيد مگر زنانى كه ايمان بياورند، يقيناً كنيز با ايمان و داراى فضيلت و عفت از زن آزاد مشرك بهتر است، هر چند زيبائى و مال او شما را خوش آيد، و زنان با ايمان را به ازدواج مردان مشرك در نياوريد تا زمانى كه مؤمن شوند، مسلماً برده مؤمن از آزاد مشرك بهتر است هر چند جمال و مال و منالش شما را خوش آيد، اينان كه مشرك اند چه مردشان چه زنشان نه تنها مردم بلكه بى رحمانه خانواده را به سوى آتش مى خوانند!!
رسول اكرم فرمود:
«اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن قال (صلی الله علیه و آله) المرة الحسنا فى منبت السوء:»
از ازدواج با سبزه ها و گل هائى كه در زمين هاى كثيف و آلوده مى رويند بپرهيزيد، از آن حضرت پرسيدند منظور شما از سبزى ها در زمين ناپاك چيست؟ فرمود: زنى زيبا كه در خانواده آلوده و بى بند و بار تربيت يافته است.
طبيعى است كه چنين همسرانى كه به اصول و قوانين اخلاقى و مذهبى پاى بند نيستند، سعادت و خوشبختى خانوادگى را تأمين نخواهند كرد، و قهراً ثمره اين ازدواج ها نيز فرزندانى هوسباز، زبون، و فاقد آرامش روحى و امنيت خواهند بود: أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ.
روى اين حساب اسلام به تأمين نيك بختى طرفين از لحاظ امور اخلاقى و عقلى نظر دارد، و با نهى از انجام ازدواج با خانواده هاى پست و آلوده، از پيدايش نسل فاسد و منحرف نيز جلوگيرى كرده است.
گسترش وسائل عياشى و آزادى بى حساب و بدون مانع، محور زندگى جوانان را تغيير داده و با سرعت سرسام آورى انحرافات را در ميان آنان بالا برده است، توجه به كاهش آمار ازدواج و افزايش روزافزون اختلافات خانودگى و طلاق، شاهد گوياى تزلزل بنيان خانواده در دنياى امروز است! «4»
اسلام براى ازدواج به حقايق بسيار مهمى تذكر مى دهد، كه نشان گر كمال و جامعيت و كامل بودن اين آئين مقدس و فرهنگ سعادت بخش است.
غريزه جنسى كه با فرا رسيدن بلوغ فعاليت خود را آغاز مى كند، غريزه قوى و نيرومندى است كه با هيجان خود انسان را به شدت تحت تأثير قرار مى دهد، و قطعاً آدمى در برابر آن مسئوليت خطيرى دارد.
انسان در برابر غريزه جنسى ممكن است يكى از اين سه حالت را داشته باشد:
1- آن را آزاد بگذارد و در راه اشباع و ارضاء آن به هيچ حد و مرزى پاى بند نباشد، اين حالت با اين آزادى غير معقول انسان ها را تا مرتبه حيوانيت تنزل مى دهد و فساد فرد و خانواده و جامعه را به دنبال دارد.
2- آن را سركوب نمايد و تمام راه ها را به روى آن همانطور كه از زندگى رهبانان نقل مى كنند ببندد، معناى اين كار كشتن غريزه و تعطيل كردن آن است و با حكمت خلقت و فطرت بشرى منافات دارد و با سنت حيات هرگز هماهنگى ندارد.
3- اين كه نه راه اول را پيش گيرد و نه راه دوم را، بلكه براى اشباع غريزه ى خود و اطفاء آتش شهوت به پذيرش حد و مرز لازم تن دهد، ولى مى دانيم كه مكتب حق، و آئين مقدس اسلام از زمان آدم تا كنون اين راه را پيش روى انسان ها باز كرده است، زنا و بى بند و بارى و سركوب غير منطقى شهوت و غريزه جنسى را ممنوع و به ازدواج و نكاح در چهارچوب شرايط و مقررات عادلانه مشروعيت بخشيده است و آن را به شدت مورد ترغيب قرار داده و نوعى عبادت دانسته. اين راه كه راه وسط و راه عدل است و از افراط و تفريط منزه و پاك مى باشد راه اسلام و طريق فرهنگ سعادتبخش خداست.
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ: «5»
مردان و زنان بى همسرتان و نيز غلامان و كنيزان شايسته خود را همسر دهيد، اگر تهيدست هستند خدا آنان را از فضل و احسانش بى نياز مى كند، و خدا بسيار عطاكننده و داناست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نساء 22.
(2)- كافى ج 5 ص 328.
(3)- بقره 221.
(4)- سيماى تمدن غرب 196
(5)- نور 32.
انواع کفویت در ازدواج
کفویت به ین معنی نیست که دو نفر به هم کاملا شبیه باشند، بلکه تناسب داشته باشند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: به هم کفو خود دختر بدهید و از هم کفو خود زن بگیرید.
لطفا ازدواجهای صدر اسلام را برای خودتان الگو نکنید، مثل پیامبر که با حضرت خدیجه که 15 سال از ایشان بزرگتر بودند ازدواج کردند. خیلی از امامان ما با کنیز ازدواج کردند. امام جعفر صادق با حمیده ازدواج می کند (کنیزی از اهالی بربر) امام موسی کاظم با نجمه (کنیزی از شمال آفریقا) امام رضا با کنیزی به نام سبیکه یا خیزران (کنیزی از آفریقا) ازدواج می کنند. امام جواد (علیه السلام) با سمانه (کنیزی از مصر یا غرب آفریقا) ازدواج می کند. داستان آنها با من و شما خیلی فرق می کند. امام باید با زنی ازدواج می کرد که پاکترین زن کرة خاکی بود. تا اینکه مادر امام بعدی باشد. قطعا از آن کنیز که همسر امام شده اند زن بهتری نبوده است و کنیز بودن هم عار و ننگ نیست.سورة بقره آیة 187
ما وقتی لباس می خریم یک سری چیزها را رعایت می کنیم: مثلا اینکه متناسب با اندام ما باشد. متناسب با شخصیت ما باشد. در ازدواج هم باید با کسی ازدواج بکنید که متناسب با شما باشد.
توجه:
ممکن است کسی ویژگیهای منفی داشته باشد (بی تناسب با شما باشد) و بعد قول بدهد که به خاطر شما آن ویژگی را کنار خواهد گذاشت،دقت کنید که تغیراتی که می خواهد به خاطر شما صورت بگیرد دوام و ماندگاری ندارد. گول نخورید. آن فرد را با همان ویژگیهایی که می آید خواستگاری شما در نظر بگیرید گول تغیرات آیندة او را نخورید. چون این تغییر فقط به خاطر این است که به تو برسد، وقتی به تو رسید دیگه آن را ادامه نمی دهد. ببینید این آدم را با همة ویژگیهایی که دارد می پسندید، بعد ازدواج کنید.
کفّویت اعتقادی
این کفویت به دو دسته تقسیم می شود:
الف) کفویت دینی
یعنی با کسی ازدواج کن که دینش با شما یکی باشد. ما ازدواج یک مسلمان با مسیحی را توصیه نمی کنیم (هر چند از نظر شرعی چنین اجازه ای داده نمی شود)
ب) کفویت مذهبی
از نظر شرعی ازدواج یک شیعه با سنی هیچ اشکالی ندارد. ولی حواستان باشد که ما در راز و نیاز و عبادتمان، در نحوة عباداتمان، در آیین ها و مراسم هایمان خیلی با هم متفاوت هستیم. ما وضو گرفتنمان با هم فرق می کند. آنها دست به سینه نماز می خوانند و ما نه، خب این باعث درگیری مداوم می شود. در تربیت فرزند هم دچار مشکل می شوید چون یکی معتقد به مبانی و روایات و فتاوای فقهی خودش است و دیگری هم به روش خودش. پس اگر شیعه هستید فقط با شیعه ازدواج کنید و اگر سنی هستید با سنی.
وقتی ما می گوییم که دو نفر کفویت دینی و مذهبی داشته باشند یعنی دو نفر هم مذهب (مثلا دو نفر شیعه) پایبندی یا عدم پایبندی به دستورات دینی در آنها چقدر به هم نزدیک است و در این نزدیکی رسیدن به 100 درصد ملاک نیست است بلکه 70 درصد کافی است.
کفّویت نگرشی
مثلا یک نفر داشتن آنتن ماهواره را بد و موجب فساد می داند و دیگری خوب و مفید.
رفتار ما نشان دهندة نوع نگرش ماست. خانم محترم اگر دیدید که پسر به پدر خودش بی احترامی می کند بدانید که برای او احترام به بزرگتر هیچ جایگاهی ندارد و حرمت تو را هم خواهد شکست.
کفّویت ادراکی
گام اول:
در کفویت ادراکی اولین چیزی که ملاک است درک و فهم و شعور است. کفویت ادراک به معنی داشتن مدرک تحصیلی مشابه نیست. من کسانی را می شناسم که دارای مدرک دکترا هستند ولی دریغ از درک و شعور که اینها داشته باشند. و کسانی را می شناسم که زیر دیپلم هستند ولی دریایی از شعور اند. گام اول کفویت ادراکی این است که دو طرف چقدر فهم و شعورشان بالا و یا پایین است. پس به این نگاه نکنید که طرف مدرکش چی است ببینید چقدر فهم و شعور دارد.
امام علی (علیه السلام): با انسان نادان ازدواج نکنید. چرا که این کار بلایست عظیم و فرزندان شما نیز ضایع خواهند شد.
گام دوم:
گام دوم کفویت ادراکی تحصیلات است. تحصیلات خیلی مهم است، ولی بعد از شعور. توصیه می کنم که یا آقا و خانم تحصیلاتشان در یک حد باشد و یا خانم یک پله پایین تر. اگر تحصیلات خانم بالاتر باشد به رگ غیرت ما مردها بر می خورد.
گول حرف آقایان را نخورید که اول خواستگاری به دختر (که تحصیلاتش بالاتر است) می گویند من به تو افتخار می کنم که من دیپلمه هستم و تو فوق لیسانس تو مایة مباهات من هستی.
چون وقتی در یک مسئله ای بین آقا و خانم تنشی بوجود می آید آن موقع آقا یاد مدرک تحصیلی خانم می افتد و می گوید «چیه می خواهی مدرک تحصیلی ات را به رخم بکشی؟»
اگر مدرک تحصیلی خانم بیش از یک پله از آقا پایین تر بود (مثلا آقا لیسانس است و خانم دیپلم) باز وقتی دعوایی بین خانم و آقا بوجود بیاید آقا کم سوادی خانم را علت مشکل می دانم و مدرکش را تو سر خانم می زند.
سوال: با توجه به اینکه ورودی خانمها در دانشگاه چند سالی است که ازآقایان بیشتر شده است ممکن است چند سال دیگر خانمی که تحصیلات کمتری از آقا داشته باشد کمتر پیدا بشود آن موقع چکار باید کرد؟
جواب: ما در جمع بندی معیارها خواهیم گفت که در شرایطی می توان بعضی چیزها را ندیده گرفت.
گام سوم:
تحصیلات و شعور دو خانواده: اینها باید تقریبا هم سطح باشد. اگر یک نفر از خانواده ای است که غالب افراد تحصیلات دانشگاهی دارند غلط است که با خانواده ای وصلت کنند که اکثر افراد آن تحصیلات کم (مثلا دیپلم و زیر دیپلم) دارند. چون این باعث ایجاد درگیریهایی در آینده خواهد شد.
کفّویت اقتصادی
درآمد خانواده ها باید با هم متناسب باشد. کسی که می خواهد با آدم پولدار ازدواج کند تو داری با پول آن آدم ازدواج می کنی نه با خود آن آدم. اگر سطح اقتصادی دو خانواده زیاد متفاوت باشد بعد در پذیرایی ها و مهمانی ها و شام و نهار دادن ها اول تنش ها و اضطرابها و تحقیر شدن ها است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): کسی که به خاطر ثروت با کسی ازدواج می کند به همان نیز دچار می شود. (یعنی با همان پول تو را بدخت می کند)
گام اول کفویت اقتصادی
با کسی ازدواج کن که هم سطح اقتصادی خانوادة شما باشد. بعد از نظر مالی تلاش کنید که وضعتان بهتر بشود.
گام دوم کفویت اقتصادی
اینکه نگاه من به مسائل مادی و دنیایی با طرف مقابلم یکی باشد. کسی که فقط پول برایش اهمیت دارد شریک خوبی نیست برای کسی که پول در اولویت اول او نیست.
بعضی خانواده ها می گویند که اگر پسر خانه نداشته باشد کفویت اقتصادی ندارد. پدر و مادرهای محترم، کدام یک از شماها وقتی ازدواج کردید صاحب خانه بودید؟ به ندرت آدمی پیدا می شود که اول ازدواج از خودش خانه داشته باشد. اکثرا به مرور صاحب خانه می شوند. من اصلا قبول ندارم که پسر باید خانه داشته باشد.
اما اگر خانوادة دختر به قدری پولدار است که دختر از خودش خانه و ماشین شخصی دارد باید با پسری ازدواج کند که او هم صاحب خانه و ماشین شخصی باشد.
کفّویت فرهنگی
ما باید ببینیم عادات، آداب ، رسوم، لباس، زبان، لحجه و سنتها معاشرتها و روابط اجتماعی مان چقدر به هم شبیه است. گاهی وقتها این رسمها خیلی با هم متفاوت است و باعث تنش می شود. خیلی ها این چیزها را ندیده می گیرند و بعد از ازدواج کلی دردسر می کشند. فرض کنید دختر در خانواده ای بزرگ شده که زن سالار بوده و پسر در خانواده ای که مرد سالار بوده این دو با هم کفویت فرهنگی ندارند. چون پسر می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و دختر هم حرف خودش را.
بیشتر ازدواجهای دانشجویی که دو طرف از شهرهای مختلف با فرهنگهای مختلف با هم ازدواج می کنند دچار عدم تفاهم فرهنگی با یکدیگر هستند.
مثلا یک خانواده اهل تجمل است و دیگری اهل تجمل نیست. یا مثلا خانوادة دختر از فلان طایفة ایرانی (مثلا لر) و دختر از طایفة دیگر(مثلا بلوچ)، اینها دچار مشکل می شوند.
ما نمی گوییم کلا ازدواج بین دو شهر یا طایفه ممنوع است، می گوییم سعی کنید مشترکات فرهنگی تان بیشتر باشد. اگر دیدید تناسب فرهنگی تان نزدیک است اشکالی ندارد.
کفّویت ظاهری
گام اول:
کفویت در صورت: با کسی ازدواج کنید که بهرة او از زیبایی با شما نزدیک باشد. شمایی که می خواهید ازدواج کنید لطف کنید قبل از ازدواج کمی خودتان را در آینه نگاه کنید. اصلا زشت بودن معنی نمی دهد. همه به نحوی قشنگ هستند ولی نه به یک اندازه، یکی یک کم قشنگ است و دیگری خیلی زیاد. دنبال ازدواج با کسی که خیلی از شما قشنگ تر است نباش. چون دیگر او همسر تو نیست بلکه همسر همة جنس مخالفهای همسر تو و هم جنسهای تو است.
گام دوم:
در قد: قد خانم و آقا یا باید یک اندازه باشد و یا اینکه خانم از آقا کوتاه تر باشد. اگر خانم از آقا بزرگتر باشد، آقا احساس حقارت می کند. ولی وقتی خانم کوچک تر باشد احساس حمایت می کند. میزان کوتاه بودن خانم از آقا تا گوش باشد.
گام سوم:
تناسب در هیکل و اندام: دو نفر از نظر هیکلی با هم تناسب داشته باشند یکی خیلی چاق نباشد و آن یکی لاغر مردنی. چون بعد اینها دچار مشکل می شوند.
توصیه: کسی که طلاق گرفته و یا همسرش را از دست داده و یا صاحب فرزندی از همسر اول خودش است توصیه نمی کنیم که با کسی ازدواج کند که دفعة اول است که می خواهد ازدواج کند. چون اینها همدیگر را درک نمی کنند. چون شما می خواهید لباس کوتاه و لخت بپوشی ولی به خاطر بچه های او نمی توانی. (ما در روایات داریم که زن باید برای شوهرش در خانه بسیار تحریک کننده باشد) اکثر غریب به اتفاق این ازدواجها منجر به طلاق می شود.
آمار دادگستری آمریکا نشان می دهد که در آمریکا هر امریکایی بطور میانگین 16 بار ازدواج می کند. (از هر صد ازدواجی که در آمریکا صورت می گیرد یکی از آنها در کلیسا است و ثبت می شود) در آمریکا دو تا فرد با هم وصلت می کنند اما ما در ایران با یک خانواده وصلت می کنیم نه فقط با یک دختر یا پسر. یادتان باشد که شما با شاخه ای از یک درخت ازدواج می کنید، اگر این درخت با شما تناسب نداشت نباید ازدواج کنی. نمی توانی بگویی من با خانواده اش کار ندارم، باید کار داشته باشی.
کفّویت سیاسی
در کشور ما مسائل سیاسی خیلی پر رنگ است. ممکن است یک نفر اطلاعات سیاسی زیادی داشته باشد ولی گرایش سیاسی پر رنگی و خاصی نداشته باشد، یک آدم معمولی باشد. خب باید با یک نفر مثل خودش ازدواج کند. ولی اگر کسی گرایش سیاسی پر رنگی دارد باید با کسی در گرایش خودش ازدواج کند. تناسب در نگاه سیاسی بسیار مهم است.
پی نوشت
دکتر شاهین فرهنگ مقاله معیارهای ازدواج موفق
شرط ازدواج مردانگیست
سن مناسب براي اينکه انسان در حرام نيفتد، اول بلوغ است. سن مناسب براي انتخاب شريک زندگي وقتي است که رشيد بشود. بايد معناي زندگي و شريک زندگي را بفهمد. اين موضوع در افراد، متفاوت است. کسي ممکن است در اوايل بلوغ هم اين لياقت را داشته باشد که بتواند شريک هميشگي را انتخاب کند و درست هم انتخاب کند. آن ديگري بستگي به رشدش دارد؛ «… حتي اذا بلغوا النکاح فان آنستم منهم رشدا فادفعوا اليهم اموالهم» چهطور قرآن ميگويد «بلغ النکاح». ميگويد مردِ زندگي شده باشد. بچه و مرد را خود مردم هم از همديگر جدا ميکنند. وقتي يک معاملهاي ميکند و خوب از عهده برميآيد، ميگويد آقازادهتان مرد شده است.
پس اگر مسأله را از نظر غريزه سؤال ميکنيد اولِ بلوغ، اما اگر از نظر تشکيل خانواده سؤال ميکنيد بستگي به رجوليت دارد به معناي مردانگي؛ پس آن اولي ذکوريت است دومي رجوليت است. ذکوريت يعني غريزه جنسي، رجوليت يعني از رجال بشود. رجال منظور جنس مذکر نيست مردانگي است.
پی نوشت
ویزه نامه حضرت زهرا آیه الله حائری
رمز پیروزی در مسابقه رالی (توصیه آیه الله حائری)
فهرست
سخن ناشر…………………………………………..
ازدواج پیوند آسمانی……………………………………………………………………………
همراهی و همدلی……………………………………………………………………………….
موازین الهی،پایه همدلی…………………………………………………………………………
خودخواهی،آفت همدلی………………………………………………………………………………
رابطه باخدا،مشکل گشای دشواری های خانوادگی…………………………………………………..
پیوند خانوادگی،پوشش از گناه……………………………………………………………………….
رابطه انگیزه انتخاب همسر با دوام پیوند خانوادگی…………………………………………………
نرمی انتقاد وخشونت ایراد………………………………………………………………………….
شدت با کفار و رحمت با مؤمنین……………………………………………………………………..
جای پای شیطان……………………………………………………………………………………
انس و اعتماد، برکت ازدواج…………………………………………………………………………
انصاف اساس اعتماد………………………………………………………………………………..
تکیه بر خوبی ها……………………………………………………………………………….
دانلود کتاب
این مجموعه حاوی گفتاری است نغزودلنشین در تبیین وجوه آسیب ناپذیری ازدواج وطرح نکات و دقایقی که پیوندهای خانوادگی را در پی دارد.
گهگاه که بعضی از زوج های جوان را سعادت یار می شد تا مراسم عقدو ازدواجشان در محضر حضرت آیت الله حایری شیرازی (مد ظله) برگزار شود معظم له خطاب به آنها توصیه هایی می فرمودند که میتوانست در بعد های مختلف زندگی چراغ راهی برای رسیدن به خوشبختی و سعادتی ملموس باشد.
ازدواج پیوند وارتباط دو انسان است با یکدیگر به قصد داشتن یک زندگی مشترک . هنگامی که دو انسان بخواهند با هم در زندگی مشترک باشند طبیعتآ پای هر کدام در زندگی دیگری وارد خواهد شد. مرد زنی پا در زندگیش می گذارد؛ زن هم مردی.
تنها زندگی کردن یک برنامه دارد و یک وظیفه خاص به خود دارد وزندگی مشترک داشتن هم دارای یک برنامه ویک سلسله وظایف مخصوص به خود است.
انسان وقتی تنها باشد گاهی به رای خود و با سلیقه خود هر کاری خواست انجام می دهد اما وقتی زندگی مشترک شد وضعیت فرق می کند.فرض کنید یک ماشین در جاده ای تک وتنها حرکت می کند. این ماشین خیلی کارها را می تواند انجام دهد؛ می تواند مانور بدهد؛ می تواند ویراژ بدهد و می تواند آهسته یا تند براند. اما اگر دو ماشین شدند و خواستند به همین صورت در کنار هم حرکت کنند، هر کدام از آن دو ماشین، باید یک خط و محدوده ای داشته باشند که آن خط را در نظر گرفته و بر روی آن حرکت کنند و گرنه هر لحظه ممکن است با هم اصطکاک پیدا کنند.
ازدواج، با هم حرکت کردن است. دو ماشینی که می خواهند با هم حرکت کنند می بایست دقت بسیاری به خرج بدهند، اگر می خواهند از یکدیگر فاصله نگیرند و سپر به سپر یکدیگر حرکت کنند، می بایست از همان ابتدا قرار بگذارند که چگونه به حرکت ادامه دهند تابا هم برخورد و اصطکاک پیدا نکنند.
اما چگونه می شود که دو دستگاه ماشین، به یکدیگر تنه نزنند؟ و چگونه می شود، دو انسانی که با هم ازدواج می کنند، با هم تزاحم و تصادم پیدا نکنند؟
پاسخ سؤال این است که می بایست «خطی» بین آن دو باشد، به نحوی که محدوده حرکت هر کدام را مشخص کند. یعنی هیچ کدام به محدوده دیگری تجاوز نکند و در یک کلام خط اعتدال را رعایت کنند. از این جهت است که وقتی دو انسان تابع خدا شدند و موازین الهی را پیش گرفتند، هیچ گاه با هم اصطکاک پیدا نمی کنند، اما منهای خدا، از هر چیز دیگر متابعت نمایند با هم اصطکاک پیدا خواهند کرد. پس باید سعی آنها بر این باشد که به وسیله اطاعت از خدا از اصطکاک با یکدیگر، جلوگیری نمایند.
این طور نیست که شما، مثلاً بگوئید که اگر زن و مرد به حرف پدر یا مادر خود گوش بسپارند اصطکاک ها و نزاع ها برطرف خواهد شد؛ خیر،این چنین نیست. چرا؟ چون ممکن است پدرها و مادرها هم با هم اصطکاک پیدا کنند. مثلاً، پدر این یکی، یک چیز بگوید و پدر آن یکی، یک چیز دیگر.
اینها باید پای خود را جایی بگذارند که دیگر نلغزد، و آنجا فقط راه خداست. چون خدا هیچگاه خودش باخودش نزاع ودوگانگی پیدا نمی کند. از این جهت آنها باید بنایشان را بر اطاعت از خدا بگذارند، چون که تنها در این صورت ،دیگر ماشینهای زندگی اینان با هم برخورد نخواهد کرد.
پی نوشت:
زن برای خودش مردیه
اگر خواستگاری رفتید حتماً از ویژگی های اخلاقی و شخصیتی دختر بپرس.
برخی از دختران ادعا دارند برای خودشون مرد یا ده برابر مرد هستند. این دختران با شما که مدیر خانه هستید چالش زیادی خواهند داشت و وظیفه زنانه خود را درست انجام نمی دهند.
مدیریت مردانه شما را نمی پذیرند و برای خروج از منزل کاری به اذن شما نخواهند داشت و طبیعت او شما را به آرامش نمی رساند؛ چون ویژگی هایش( صدا، برخوردها، و…) مردانه است.
اذن گرفتن از مرد به معنی استبداد نیست چون مرد با دلیل عقلی و شرعی نباید منع کند. تصور کنید چند دوست یک شرکت با هم ایجاد کرده اند و یک نفر را مدیر قرار داده اند. وقتی مدیر روی کار آمد برای نظم آن جا باید رفت و آمدها و نیامد ها را با او هماهنگ کرد و گرنه هرج و مرج می شود.
شعار این هشدار
برای خوب دیدن مسیر زندگی، عینک مشاوره بر نگرش خود بزن.
پی نوشت :
نرم افزار نیش ها و نوش ها، سایت اسک دین
دست به زن داشته باش
جوانان غيرتي دنبال گوهراند نه خرمهره. آنها هنگام خواستگاري در اقيانوس خانواده هاي مختلف شيرجه مي زنند تا ناب ترين مرواريد را به دست آوردند. بعد از ازدواج نيز از اين گوهرشان به شدت مراقبت و پايش دارند. داستان جالبي است نه،
خب پس اجازه دهيد مابقي ماجرا را از كتاب معتبر «هزار و يك شب» برايتان بگويم نه كاغذه پاره و بي اعتبار «يه شب هزار شب نميشه»
1) غيرت مانند گاوصندوق ضدسرقتي است كه جواهر عشق و الماس ناموس را از آسيب ها و سرقت هاي در دنياي مجازي و واقعي مصون مي دارد.
2) ناموس مرد بي غيرت، نسبت به تير چشم چراني و خنجر تجاوز و زنا و دام صيادان و شكارچيان اينترنتي، امنيت بالايي ندارد.
3) هرچه جواهرات پربها و قيمتي تر باشند، به همان ميزان بايد دقت، هزينه و زحمت حفظ آن بيشتر شود. نه اين كه به جواهرات اعتماد نيست، بلكه «دزد جواهر» سخت نامرد است.
4) وقتي خداوند مهربان، گل زیبا و خوشگلي، زن، را نصيب آقايي مي كند، او نيز بايد جوانمرد و «آقـا» باشد. مرد نبايد «دست بزن» داشته باشد، بلكه بايد «دست به زن» داشته باشد؛ يعني هميشه دستش بر سر زنش باشد و نوازشش كند و عشقش در قاب واژه هاي عاطفي و قالب عاطفه گفتاري به او هديه كند. مردي به مشت و لگد نيست، به شرافت و غيرت است و به باغباني و مراقبت از گل زندگي. بنا بر سخنان پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) زن مي ميرد براي شوهري كه بدون شرم به او مي گويد: «دوستت دارم». چنين زني مانند گل آفتاب گردان است چشمانش فقط به خورشيد شوهرش مي دوزد. گداوار براي دريافت سكه هاي مهر، ول گردي يا وب گردي نمي كند.
مرد نبايد در غيرت ورزي از جاده اعتدال به خاكي افراط و تفريط برود؛ نه بي تفاوت باشد و نه نفس گير و بدگمان. لحاف براي گرم شدن از سرما است، ولي همين لحاف اگر به گونه اي روي سر قرار گيرد كه راه نفس را بگيرد خفگي مي آورد و گرمي و امنيت را مي برد. غيرت افراطي نيز راهْ نفس اعتماد و صميميت را مي گيرد.
5) زني كه از بدگماني هاي تكراري و گيردادن هاي افراطي شوهرش خسته شده و به ستوده و تنگ آمده، از زندگي سير و از شوهرش سرد مي شود؛ چراكه او آزادي مشروع و معقولش را گرفته، اين جاست كه ممكن است به بلا و گناهي كه شوهرش از آن وحشت و هراس داشت مبتلا شود؛ يعني پناه بردن به نامحرم در فضاي مجازي يا بيروني.
6) اسلام زن را گل، گردن بند ناياب و جواهر بسيار پرارزش مي خواند. اين گل هاي طلايي در صندوق غيرت مردشان و حياي خود در امان خواهند ماند. عفاف زن صندوق سربسته اي كه كليد و رمزش بايد فقط به دست شوهرش باشد و بس.
7) دختر زيبايي كه در خانواده بي قيد و بي غيرت است جواهري براق و چشمك زني مي ماند كه هوس رانند را به دريدن حيا و دزديدن پاكي اش به خود مي خواند. عجبا! بي سبب نيست كه پيامبر مهرباني مردان غيرتي را از ازدواج با دختران زيبا و قرتي كه در مزبله (خانواده ناپاك) رويده برحذر داشته؛ «أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ.»؛
8) مردي كه زن زيبايش را به جمع نامحرمان چشم ناپاك خويشان و ناخويشان مي برد مانند ملواني است كه كشتي باري خود را از مسير دزدان دريايي مي برد. برخي از زنان و دختران از دست محارم خويش شاكي اند كه چرا نسبت به حفظ آنها سهل انگارند و بي غيرت. كم نيستند زنان و دختراني كه از محارم بي بند و بارشان مورد تجاوز قرار گرفته اند.
9) برخي از افراد غيرتي براي ازدواج سراغ دختراني مي روند كه از نظر زيبايي تناسبي با آنها ندارند تا مباد مردان بيمار دل به آنها نگاه ناپاك كنند. گاهي اينان كارشان را چنين توجيه مي كنند كه فلان عالم عارف نيز محض رضاي خداوند با دختر زشت رو يا بيوه زني نازيبا ازدواج كرد و عمري با او زندگي كرد و دم نزد و از اين راه به مقامات و كراماتي هم رسيد. به اين دوستان شفيق بايد گفت: نيك وردي بر زبان آورده اي ليك سوراخ دعا گم كرده اي، ما كودكان دبستاني كجا و كنكور سخت عرفان كجا؟! كار نيكان را قياس از خويش نگيريم؛ چرا كه در متن زندگي و شور شهوات و مقايسات، بهانه گير و ناسازگار مي شويم و به جاي ثواب كباب مي كنيم دلي را.
10) مرد بي غيرتی كه زنش را تشويق مي كند تا در مجالس مختلط باشد و يا در مراسم عروسي نيمه عريان حاضر شود در جمع نامحرمان برقصد و با ديگران خوش و بش كند و به اصطلاح خود امل نباشد، بداند كه رمز گاو صندوق غيرتش لو رفته است و به احتمال زياد حراميان و دزدان نامرد به فكر ربودن جواهراتش مي باشند.
11) زن نيز وظيفه دارد تا گوهر حيا و عفاف خود را از چشم سارقان به دور نگه دارد. زني كه مي گويند چرا من بايد خودم را بپوشانم، خب مرد چشمش كور نگاه و گناه نكند؟! بداند كه رفيق بي كلش، خداوند رحمان، در قرآن فرموده: خودت را بپوشان تا اذيتت نكنند. در ثاني، هيچ كس جواهراتش را در دسترس دزدان قرار نمي دهند و بگويد دزد نبايد بدزدد.
پی نوشت :
ماهنامه خانه خوبان، محمدحسين قديري، 1394 .