زندگی عاشقانه ی مذهبی
14 تیر 1398
❤️زندگی عاشقانه ی مذهبی❤️
#شهید_امین_کریمی
#به_روایت_همسر
#قسمت_یازدهم
#شروع_و_پایان_زینبیِ_زندگی
طور خاصی امین را دوست داشتم…. خیلی خاص ….
همیشه به مادرم میگفتم :
من خیلی خوشبختم! خدا کند همسر آینده ی خواهرم هم مثل همسر من باشد… هرچند محال است چنین همسری نصیبش شود!!!
عقدمان ۲۹ اسفند سال ۹۱
ولادت حضرت زینب بود و شروع و پایان زندگی ما با خانم حضرت زینب سلام الله، گره خورده بود…
عروسیمان ۲۹ دی سال ۹۲بود.
تمام ولادتها، اعیاد و هر مناسبتی از امین هدیه داشتم.
در ایام عقد تقریباً هفتهای ۲ بار برایم گل میخرید.
اولین هدیهاش دیوان حافظ بود.
هر شب خودش یک شعر برایم میخواند و در موردش توضیح میداد.
خیلی خوش ذوق بود.
با این که من اهل شعر نبودم از این که او حرف بزند لذت میبردم و هیچوقت خسته نمیشدم. فقط دلم میخواست حرف بزند.