#زيارت_واقعي
#زيارت_واقعي
حاج آقای قدس مي گويد: « روزي ایت الله بهجت فرمودند: در منطقه جاسب قم گروهي از كشاورزان در زمان گذشته با شتر و قاطر به زيارت حضرت ثامن الحجج عليهم السلام مشرف مي شوند و هنگام مراجعت و وارد شدن در محدوده جاسب پيرمردي از اهل محل را مي بيند كه در گرماي روز كوله باري از علف به دوش كشيده و با مشقت بسيار به خانه مي رود، مسافرين مشهد مقدس كه او را مي بينند زبان به شماتت و سرزنش مي گشايند كه:
پيرمرد، زحمت دنيا را ول كن نيستي، آخر بيا تو هم لااقل يك بار به مشهد مقدس سفر كن. و اين سخن را تكرار و او را بسيار توبيخ مي كنند. پيرمرد خسته و پاك دل زبان مي گشايد و مي گويد: شما كه به زيارت آقا رفتيد و به آقا سلام داديد، جواب گرفتيد يا نه؟
مي گويند: پيرمرد، اين چه حرفي است كه مي زني مگر آقا زنده است سلام ما را جواب بدهد؟! پيرمرد مي گويد: عزيزان، امام كه زنده و مرده ندارد، ما را مي بيند و سخنان ما را مي شنود، زيارت كه يك طرفه نمي شود. آنان مي گويند: آيا تو اين عُرضه را داري؟ وي مي گويد: آري، و از همان جا رو به سمت مشهد مقدس مي كند و مي گويد:
« ألسلام عليك يا امام هشتم » و همه با كمال صراحت مي شنوند كه به آن پيرمرد به نام خطاب مي شود كه: عليكم السلام آقاي فلاني » و بدين ترتيب زائرين همگي خجالت كشيده و پشيمان مي شوند كه چرا سبب دلشكستگي اين مرد نوراني شدند.