ساعات عمر من همگی غر ق غم گذشت
09 فروردین 1398
ساعات عمر من همگی غر ق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم ٬ بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ ٬ جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن ٬حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا ! شمار درد دلم بینهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
حمید رضا برقعی