سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
12 دی 1398
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم
رنگ رخساره خبر میدهد از حال نهانم
گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم
بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم
من در اندیشهی آنم که روان بر تو فشانم
نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم
من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم
که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم