سلام اصلِ بهار ، بهارِ اصل ، مهدی جان

?????

دیرگاهی است که شادمانه های کودکانه ی عید را از یاد برده ایم . آنقدر در پیچ و تابِ دید و بازدیدهای نفس گیر گم می شویم که حتی رخت صورتی شکوفه را هم بر تن درختان نمی بینیم …
دیرگاهی است که بهار با مصیبتی جانکاه یا دردی طاقت فرسا عجین شده است …
دیرگاهی است بهار تنها عبورِ فصل هاست و نه بشارتِ رویش …

?????

اگر هزار بار هم بهار بیاید نمیتواند غم این سالهای بی کسی را از قلبمان بشوید …
ای کاش باز می آمدی و غرقِ شادی امان می کردی و خنده را یادمان می آوردی و رنگ ماتم را از زندگی هایمان می شستی …
ای کاش …