سلام حضرت نجات ، مهدی جان
23 دی 1398
سلام حضرت نجات ، مهدی جان
می بینی روزگار پردرد و تلخمان را ؟
می بینی دلهای داغدار و ِسینه های بخون نشسته مان را ؟
می بینی اشک های جاری و بغض های فرو خورده ی بی پایانمان را ؟
می بینی هزار زخم بی مرهم بر پیکر نحیف آرزوهایمان را ؟
می بینی دردهای ناتمام و اضطراب کشنده مان را ؟
اینجا … در انتهای کور و تاریک و جهنمی آخرالزمان ، ما هر روز برزخ را مرور می کنیم …
می ترسیم بهشت ندیده از دنیا برویم …
بیا و رهایمان کن از هجوم رنج ها ..