سلام مولای مهربانم ، مهدی جان
13 فروردین 1398
سلام مولای مهربانم ، مهدی جان
اینجا که ایستاده ایم جز سیاه مشق تقویم ، هیچ چیز دیگر شبیه بهار نیست . نه آسمان ، رنگین کمان دارد و نه زمین ، اشتیاق رویش …
از هرسو مصیبتی تازه روان است . مدتهاست که هیچ شبی را با غصه ی کهنه نخوابیده ایم …
?????
گاه می گویم شاید فرشته ای فصل ها را به اشتباه ورق زده باشد …
وگرنه تا تو نیایی هرفصلی ویرانکده است . بهار تنها شکوفه باران ظهور توست …