سلام چشمه ی حیات ، مهدی جان
23 اردیبهشت 1398
سلام چشمه ی حیات ، مهدی جان
در آستانه ی افطار ، وقتی تشنگی بیداد می کند ، وقتی ثانیه ها را می شمارم ، وقتی گلبانگ اذان در آسمان شهر می پیچد …
دست می برم برای یک جرعه ی آب …
و ناگهان یاد تو می افتم و زمزمه می کنم :
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه …
و انگار یاد تو بارانی می شود بر جان تشنه ام و سیراب می شوم از زلال بهشتی نامت …