#سیره_شهدا
18 مهر 1398
#سیره_شهدا
هر شـب وسط ،ِ های های گریه هایش می زد روی شانه ام ، می گفت ،
رفیق ! دعا کن منم این طور شهید بشم ؛
وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند ، وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت ، وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت ، وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد و حتی از اسارت حضرت زینب (س) ….
یک شب از دستش کلافه شدم ، بهش توپیدم ! ، مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی شهید بشی!
لبخندی زد و گفت ،
حاجی ، دعا کن ، فقط !!….
مدافع حرم
#شهیدمحسن_حججی
? سر بلند
? اللهم عجل لولیک الفرج…?