#سیره_شهدا
19 دی 1397
#سیره_شهدا
ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد ، بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد.
روزی که از بیمارستان مرخص شد ، حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ، ابراهیم گفت
وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم…..
راوی : حسین جهانبخش
#شهیدابراهیم_هادی
? سلام بر ابراهیم_۲
? اللهم عجل لولیک الفرج…?