#سیره_شهید
26 فروردین 1398
#سیره_شهید
اون شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند .
ولی ما او را نمی شناختیم .
هنگام خواب گفتیم :
پتو نداریم برادر !!!
گفت : ایرادی نداره …
یک برزنت زیر خود انداخت و خوابید .
صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت :
برادر خرازی شما جلو بایستید.
و ما تازه فهمیدیم که او فرمانده لشگر حاج حسین خرازی بود …
#سردارشهیدحاج_حسین_خرازی
? یادگاران
? اللهم عجل لولیک الفرج…?