#سیره_شهید
#سیره_شهید
✨مجتبی در همه حال شوخ طبع بود. چشمان روشن و صورتی نورانی و شاداب داشت، هر وقت از مقابل ساختمان بنیاد شهید باغملک عبور می کردیم با شوخی می گفت خانم این آدرس را حفظ کن بعد از شهادت من مسیرت زیاد به اینجا می خورد، من متوجه می شدم که حرفش جدی است اما برای اینکه ناراحتم نکند باشوخی و خنده می گفت.
?حتی در خود سوریه دوستانش می گفتند برخی اوقات که در منطقه ی عملیاتی راه را گم می کردیم،در عین عصبانیت همه ی ما ،شهید زکوی با لبخند می گفت نترسید راه ما به سمت بهشت است گم نمی شویم. شدید بر حفظ حجاب تاکید داشت و به اقوام می گفت چادر حضرت زهرا(س) را از سر برندارید.
?در کار کشاورزی عصای دست پدرش بود. به خاطر اینکه سروان تکاور شاغل در تیپ تکاوران سپاه بهبهان بود در بهبهان زندگی می کردیم اما در زمان برداشت محصولات کشاورزی به روستا می آمد و کارهای کشاورزی پدرش را انجام می داد.
?با ایمان بود و مردم دار،بسیار مهربان و در تصمیم گیری قاطع بود؛ بخصوص در انتخابات مجلس به فامیل می گفت به نامزدهای شایسته رای بدهید، نماینده باید متخصص باشد تا به کشور و نظام خدمت کند.
?تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۴
محل شهادت : حلب – سوریه
مزار : خوزستان – باغملک