#شبتون_شهدایی
25 اردیبهشت 1398
تو اردوی دانش آموزی با تفنگ بادی زده بودن رو انگشت شستش. برای درآوردن ساچمه، رفت عمل. وقتی از اتاق عمل داشتن می آوردنش، زیر لب مدام میگفت: ” یازهرا…. یا زهرا…".
پدر، الانم که صحبت اون روز میشه میگه: بیهوش بود اما نمیدونم چطور تو بیهوشی اینطور توسل میکرد ؟
#شهدا_زهرایی_اند…..
#شهید_محمودرضا_بیضائی ?
#شبتون_شهدایی