#شبتون_شهدایی التماس دعای فرج.....
22 فروردین 1398
#تلنگر
پول و طلاهایش را داد و خداحافظی کرد تا بره !!
داشت از در ستاد پشتیبانی جنگ میرفت بیرون که ، مسئول ستاد گفت ،
مادر ! ، رسیدتون رو نمی گیرید ؟!
پیرزن لبخندی زد و گفت ،
من برای دادن شوهر و دو تا پسرام ، از کسی رسید نگرفتم ! ،
اینا که دیگه چیزی نیست !! ….
? ستارگان خاکی
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج…..
? اللهم عجل لولیک الفرج…?