شرمنده آقا کاری برایت نکرده ام،
15 اردیبهشت 1398
شرمنده آقا کاری برایت نکرده ام،
دعایمان کن آقا
دعا کن اگه نتونستم حر باشم برایت شرمنده هم نشوم،
وقتی به این فکر میکنم که برای کشتن جدت حسیــــــــــن (ع) غسل شهادت کرده بودند و تکبیرگویان به مصاف سرور شهیدان رفتن، چه اشخاص جاهل و دون صفتی بودند و سفاک به تمام معنا،
میترسم تا ظهورت نباشم، اجازه بده از قافله جامانده یارانت باشم
و لب به دندان حسرت باشم،
تابیایی و انتقام سالار خون شهیدان را، از همفکران و ستمکاران و ظالمان بگیرم…
پروردگارا
میراث دار کدامین نفرین هستیم که تمام نمی شود
مصیبت هزارساله ی مان، این فهم و بصیرت درکجا نهان است که نمی یابیم و نمی جوییم
خدایا؛
عاقبت به خیرمان گردان
روشنایی خورشید عدالت نزدیکست
الّلهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــرَج