#شهید ابراهیم هادی
23 خرداد 1398
ابراهيم را در محل همه ميشناختند
هر كسی با اولين برخورد
عاشق مرام و رفتارش ميشد …
هميشه خانه ابراهيم پُر از رفقا بود
بچههايی كه از جبهه می آمدند
قبل از اينكه به خانه خودشان بروند
به ابراهيم سر ميزدند …
يك روز صبح امام جماعتِ مسجدِ
محمديه (شـهدا) نيامده بود
مردم به اصرار ، ابراهيم را فرستادند
جلو و پشت سر او نمـاز خواندند …
وقتی حاج آقا مطلع شد
خيلی خوشحال شد و گفت :
بنده هم اگر بودم افتخار ميكردم
كه پشت سر آقای هادی نماز بخوانم.
? منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
#شهید ابراهیم هادی